وب سایت جامع حقوقی،سیاسی،اجتماعی حمید معینی

نشر جدید ترین مقالات و اخبار حقوقی

وب سایت جامع حقوقی،سیاسی،اجتماعی حمید معینی

نشر جدید ترین مقالات و اخبار حقوقی

وب سایت جامع حقوقی،سیاسی،اجتماعی حمید معینی

حمید معینی کارشناس ارشد حقوق خصوصی
ازتمامی بازدیدکنندگان التماس دعاداریم
" انسان اندیشمند در برابر این پرسش که از کجا آمده و به کجا میرود و قانون حرکت او چیست، درمانده. در جستجوی وطن مالوف به هر تلاش دست میزند و کمتر به معلوم میرسد. جهان مادی را مسخر کرده است و بر بام آسمان نشسته، ولی راز آفرینش را دور از دسترس خود میبیند و هر زمان که پا از دایره محسوس بیرون مینهد، عقل را ناتوان و پای استدلال را چوبین مییابد. فلسفه تاریخ نیز با همه گیرایی راه به جایی نبرد، و جز مشتی فرض و ظن و قرینه ارمغانی نیاورد. خردگرایان گره ای نگشودند و آخرین دیالکتیک این شد که هستی همچنان که از مطلق آغاز شده به مطلق نیز میرسد، و در دایره ای سر به مهر در حرکت است.
نومیدی از علم، انسان را به عرفان کشاند، به این سودا که در آینه صافی دل حقیقت را ببیند"
دکتر کاتوزیان

طبقه بندی موضوعی

حدیث وانواع آن

دوشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۱۱ ب.ظ

" به نام خدا "

1- حدیث

در اصطلاح محدثان، به کلامى که حکایت‏گر سخن، کردار یا تقریر معصوم (پیامبر ص و اهل بیت ع ) است، «حدیث» و گاه «خبر» یا «روایت» گفته مى‏شود.

حدیث، به‏دلیل انتساب آن به معصوم و وحیانى بودن محتواى آن، حجت است. قرآن کریم، به مثابه قانون اساسى اسلام، بیشتر کلیات را بیان کرده و تبیین تفاصیل و جزئیات را به روایات واگذار کرده است؛ از این‏رو روایات، پس از قرآن، مهم‏ترین منبع شناخت دین به شمار مى‏آید.

2 . تدوین حدیث

ثبت و نگارش روایات، به عنوان دومین منبع شناخت دین، از آغاز مورد توجه پیشوایان دینى بوده است و در عصر پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله شمارى از مجموعه‏هاى روایى همچون صحیفه على بن ابى طالب علیه ‏السلام و کتاب على علیه ‏السلام فراهم آمد.

3-اقسام حدیث  

 خبر متواتر و واحد

حدیثى متواتر است که شمار راویان آن در هر طبقه به حدى باشد که تبانى آنان بر جعل حدیث عادتا محال باشد و افاده علم به صدور مضمون حدیث از معصوم کند. خبر متواتر به لفظى و معنوى تقسیم شده است. متواتر لفظى، خبرى است که همه ناقلان، مضمون آن را بیک لفظ نقل کرده باشند و این به ندرت محقق شده است. متواتر معنوى، قدر مشترک مضمون چند خبر است و این معنا فراوان تحقق یافته است.

حدیث صحیح

از نظر قدماى شیعه به حدیثى صحیح گفته مى‏شود که صدور آن از معصوم قطعى باشد ولو با قراین خارجى، ولى از نظر متأخران حدیثى صحیح است که اولاً : تمامى سلسله سند آن تا معصوم متصل باشد؛ ثانیا : راویان آن در تمام طبقات داراى دو ویژگى وثاقت و امامى بودن باشند.

 حدیث حَسَن

«حَسَن» ، حدیثى است که سلسله سند آن متصل و راویانش امامى و ممدوح‏اند به مدحى که به حدّ وثاقت نرسیده است. اگر بعضى از راویان سلسله سند چنین باشند در صورتى که مابقى صفت رجال حدیث صحیح را دارا باشند به آن نیز حسن گفته مى‏شود، زیرا نتیجه تابع اخسّ رجال است. از این جهت، حدیث حسن از نظر اعتبار پس از روایت صحیح قرار دارد.

 حدیث موثَّق

«موثَّق» ، حدیثى است که، به استثناى شرط امامى بودن ، راویان آن برخوردار از دو رکن پیش گفته در حدیث صحیح باشند. بنابراین اگر سلسله سند روایتى به معصوم متصل و راویان آن ثقه باشند در صورتى که همه یا بعضى از آنها شیعه دوازده امامى نباشند، موثق خواهد بود. حدیث موثق از جهت اعتبار، پس از حدیث صحیح و حسن، درمرتبه سوم قرار دارد.

  حدیث ضعیف

به حدیثى «ضعیف» مى‏گویند که هیچ یک از تعریفهاى اقسام پیش گفته، یعنى صحیح، حسن و موثق بر آن منطبق نباشد . به عبارت روشن‏تر، حدیثى که سلسله سند آن فاقد اتصال باشد ، یا راویان آن افراد مجهول‏الحال، یا فاسق و دروغگو باشند ، حدیث ضعیف خواهد بود.

حدیث قدسى و تفاوت آن با قرآن

حدیث قدسى حدیثى است که مضمون آن در خواب یا به وسیله الهام به پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله القا شود و آن حضرت با لفظ خود آن را بیان کند. حدیث قدسى از جهات ذیل با قرآن متفاوت است: 1. مشتمل بر اعجاز نیست 2. در نماز به عنوان قرائت کاربرد ندارد. 3. مسّ آن بدون طهارت جایز است.

4 . رابطه حدیث و فقه

تمامى مسلمانان، به اتفاق، سنّت (کلام، کردار و تقریر معصوم) را دومین منبع براى استنباط احکام شرعى و فقهى مى‏دانند. از دیدگاه فقیهان، احادیث به خاطر آنکه حکایت‏گر سنّت‏اند نقش اساسى در شناخت احکام شرعى دارند ؛ چه آن‏که مسائل فقهى را به صورت کلى به دو دسته منصوص و غیر منصوص تقسیم مى‏کنند. در بخش منصوص غالبا مسائلى مطرح است که به گونه‏اى در روایات بیان شده است و در مسائل غیر منصوص نیز مبناى استنباط احکام، اصول و قواعدى است که در بسیارى از موارد از روایات برگرفته شده‏اند . بر این اساس حدیث به سه شکل در فقه شیعه کاربرد دارد :

1 ـ به صورت مستقیم دلالت بر حکم شرعى مى‏کند .

2 ـ در مسائل غیر منصوص مستند قاعده اصولى براى استنباط حکم است .

3 ـ مستند بسیارى از قواعد فقهى است که در ابواب مختلف فقه به کار مى‏روند .

بنابراین کارکرد فقیهان در حوزه حدیث ، إعمال دقت و توان خودشان در شناخت اعتبار حدیث و پس از آن دقت در محتواى آن ـ یعنى فقه الحدیث ـ مى‏باشد .

بخش مهمى از مباحث اصول فقه اختصاص به مباحث الفاظ دارد که شیوه‏هاى مختلف دلالت نصوص و روایات و شیوه استفاده از آنها را تبیین مى‏نماید . با توجه به این نقش مهم براى حدیث در فقه شیعه است که در مقدمات و شرایط اجتهاد ، غالب علوم و دانشهایى که در حوزه تعیین اعتبار و شیوه دقیق‏تر استفاده از روایات مؤثر هستند ، بر شمرده شده‏اند .

جمعى از عالمان شیعى در استناد به حدیث در فقه و بهره‏گیرى از آن، به افراط گرائیده‏اند . ایشان ارزشیابى احادیث موجود در جوامع روایى چهارگانه شیعى را لازم نمى‏دانند و در پذیرش روایات نوعى تسامح را إعمال مى‏کنند . این گروه به عنوان اخبارى شناخته شده‏اند و در مسائل غیر منصوص غالبا احتیاط را لازم مى‏دانند . در میان اهل سنت نیز گروهى که حشویه نامیده مى‏شوند ـ وخود آنها نیز مذاهبى دارند ـ این اعتقاد را داشته و دارند . از دیدگاه اخباریان و حشویه، اساس شریعت و فقه ـ و بلکه دین ـ را قرآن و حدیث تشکیل مى‏دهد و راه رسیدن به علم قرآن نیز روایات ناظر به آن است . از این‏رو تنها تمسک به اخبار را در شناخت دین و شریعت اساس قرارداده‏اند .

5 . علم رجال حدیث

نقل روایات دینى و تاریخى همراه با اَسناد آنان به مسلمانان اختصاص داشته و منابع دینى و تاریخى سایر ادیان و ملل فاقد چنین امتیازى است. به نظر مى‏رسد توصیه‏هاى پى‏درپى پیشوایان دینى به آوردن سند در کنار متن روایات، زمینه‏ساز این امر بوده است. آمدن نام راویان در آغاز هر روایت، علم رجال را، که در آن ضمن برشمردن هویت و شخصیت راویان، میزان عدالت و وثاقت آنان بررسى مى‏شود، پدید آورد. امروزه، به‏رغم گذشت سالیان متمادى از دوران حیات راویان، به کمک منابع رجالى مى‏توان هویت راویان را شناخت و به میزان وثاقت آنان پى‏برد. بدین ترتیب مى‏توان درباره صحیح یا ضعیف بودن روایات قضاوت کرد.

6 . فقه الحدیث

مهم‏ترین دانش حدیثى، دانش بررسى و فهم مدلولهاى روایات است که در اصطلاح به آن «فقه الحدیث» گفته مى‏شود. فقه‏الحدیث را از این نظر مى‏توان به‏سان دانش تفسیر قرآن دانست؛ همان‏گونه که علوم قرآن به عنوان مقدّمه فهم مدلولهاى آیات به‏کار مى‏آید، سایر دانشهاى حدیثى همچون تاریخ و مصطلحات، مقدمات لازم را براى درکى عمیق‏تر از محتواى روایات به‏دست مى‏دهند. از آن‏جا که روایات دربرگیرنده ژرف‏ترین مباحث در حوزه ‏هاى خداشناسى، هستى‏شناسى، انسان‏شناسى، رهبرشناسى و... هستند، چگونگى راهیافت به این معارف نیازمند رعایت قواعد و مبانى‏اى است که در فقه ‏الحدیث بررسى مى‏شوند 

7 . سند

حدیث مشتمل بر دو بخش است: الف ـ متن حدیث که کلام معصومان علیهم ‏السلام است، ب ـ سند حدیث که مراد از آن سلسله راویانى است که حدیث را از معصوم نقل کرده‏ اند، و از آن جهت آن را «سند» مى‏نامند که تکیه‏گاه شنونده در اعتماد بر متن حدیث است. تقسیم حدیث به صحیح، حَسَن، موثّق وضعیف به اعتبار احوال راویان واقع در سند از جهت اتصاف به ایمان و عدالت و عدم این دو مى‏باشد

8 . اصول اربعمأة

گروهى از اصحاب ائمه علیهم ‏السلام از دوران حضرت امیر علیه ‏السلام تا دوران امام حسن عسکرى علیه ‏السلام ، به ویژه در عصر امام باقر و صادق علیهماالسلام ، روایات ائمه علیهم ‏السلام را در مجموعه‏هایى گردآورى کرده‏ اند که بعدها تعدادى از آنها را «اصل» نامیدند. شمار این اصول به چهارصد مى‏رسد و به همین دلیل آنها را اصطلاحا «اصول اربعمأة» مى‏نامند. بعدها از این مجموعه‏هاى روایى، به عنوان دست‏مایه‏هاى اولیه براى تدوین کتب اربعه شیعه استفاده شد. نقل مستقیم سخنان ائمه علیهم ‏السلام ، بر نگرفتن از کتابهاى روایى دیگر، اعتبار قابل توجه روایات آنها از نگاه محدثان و... از جمله ویژگیهاى «اصول اربعمأة» است. متأسفانه اغلب اصول به تدریج از بین رفته و فقط چندتایى از آنها باقى مانده است.

 9. انواع راویان و تفاوت حدیث ضعیف با جعلى            

در یک تقسیم کلّى راویان احادیث به سه گروه قابل تقسیم‏اند: 1 ـ راویان راستگو و مورد اعتمادْ در نقل درست احادیثى که شنیده‏اند ؛ 2 ـ راویان ناشناخته و یا غیر قابل اطمینان ؛ 3 ـ راویان دروغ‏پرواز و حدیث‏ساز.

گروه نخست مورد اعتماد و احادیث آنها حجت است. آنچه نقل مى‏کنند به معصوم علیه ‏السلام نسبت داده مى‏شود و مورد پذیرش قرار مى‏گیرد.

گروه دوم، راویانى معمولى هستند که ممکن است به سبب کم‏اطلاعى و یا کم دقتى، حدیثى را به درستى نقل نکنند و یا معناى ناموجهى را به معصوم علیه ‏السلام نسبت دهند. اما خود، حدیثى را به دروغ نمى‏سازند و بر معصوم علیه ‏السلام افترا نمى‏بندند. احادیث این دسته ضعیف خوانده مى‏شود و قابل اعتماد نیست و به تنهایى اعتبار لازم را براى استناد در مقام عمل ندارند. اما این به معناى جعلى و ساختگى بودن این احادیث نیست و حتى در موارد بسیارى حدیث آنان به وسیله قرینه‏ها و نشانه‏هاى دیگر ـ مانند موافقت با عقل و قرآن و احادیث دیگران ـ حجیّت و اعتبار مى‏یابد. گفتنى است گاه ضعف روایت به سبب عدم اتصال حلقه‏هاى راویان به یکدیگر است که آن نیز در برخى موارد قابل حل است.

دسته سوم، که به دروغ حدیث مى‏سازند و آن را با احادیث دیگر محدثان در مى‏آمیزند، تعدادشان اندک است. حدیث شناسان، بسیارى از این گروه و احادیث آنان را معرفى کرده‏ اند. روایات این دسته، جعلى و یا موضوع نامیده مى‏شود و به هیچ روى قابل استناد نیستند، و حتى نقل آنها نیز جایز نمى‏باشد مگر با اشاره به جعلى بودن آنها.

10 . شروط راوى

عالمان و محدثان شرایطى را براى راوى لازم دانسته‏ اند. این شرایط عبارتند از: اسلام؛ ایمان (امامى بودن)، بلوغ، عقل، عدالت یا وثاقت و ضبط (نقل درست آنچه که شنیده). روایت راوى تنها در صورت برخوردار بودن او از تمام این شرایط، کمال اعتبار را دارد و با فقدان شرط دوم کم اعتبار و با فقدان همه و یا یکى از شرایط دیگر کاملاً بى‏اعتبار خواهد بود.

11 . اصحاب اجماع

گروهى از اصحاب ائمه علیهم ‏السلام ، به دلیل ملازمت پیوسته با اهل بیت علیهم ‏السلام ، فراوانى نقل روایات، برخوردارى از عدالت و ستایشِ اهل بیت علیهم ‏السلام و... از چنان جایگاه بلندى برخوردار شده‏اند که عالمان و محدثان شیعه، روایتى را که نام یک تن از آنان در سندش واقع شده مطلقا معتبر و پذیرفتنى دنسته‏ اند ولو آنکه راوى ما بعد از وى مجهول و یا ضعیف باشد مشروط بر اینکه سند حدیث تا وى صحیح باشد. این راویان را که «اصحاب اجماع» مى‏نامند عبارت‏اند از:

1. زُرارة بن أعین؛ 2. معروف بن خَرَّبوذ3. بُرَید بن معاویه عجلى 4. ابو بصیر اسدى (یا ابو بصیر مرادى)؛ 5. فضیل بن یسار؛ 6. محمد بن مسلم طایى؛ 7. جمیل بن درّاج؛ 8. عبداللّه‏ بن مُسکان؛ 9. عبداللّه‏ بن بُکیر؛ 10. حمّاد بن عثمان؛ 11. حمّاد بن عیسى؛ 12. أبان بن عثمان؛ 13. یونس بن عبدالرحمن؛ 14. صفوان بن یحیى بیّاع سابرى؛ 15. محمد بن أبى عمیر؛ 16. عبداللّه‏ بن مُغیرة؛ 17. حسن بن محبوب؛ 18. احمد بن محمد بن أبى نصر بزنطى.

شش نفر نخست از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام ، شش نفر دوم فقط از اصحاب امام صادق علیه ‏السلام ، و شش نفر سوم از اصحاب امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام هستند.

منبع : w3.hadith.net


  • hamid moeini

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی